Thursday, November 16, 2006

روز نوشت


اگه شما پدر یا مادر بودین، دوست داشتین دخترتون مثل نرگس می شد یا زهره ...(مرگ یا ...) ... در 50% مواقع می شه این و استنباط کرد که بدتر از مرگ هم چیزهای تو این دنیا هست. یا بالاتر از سیاهی هم رنگی هست. به قول ترک ها "الله فکره قلمیان بلانه باشا گتیمسین" ترجمه: خدا بلای که به فکرمون هم نمی رسه سرغمون نیاره
.....


یه سگ خردیم، به خاطر تنبلي و خواب زیادش اسمش رو گذاشتم شلمان، فقط روزی بهش چند تکه بال و گردن مرغ می دم، گاه گداری همه یه لیوان شیر، وقتی من و می بینه از سرو کولم بالا می ره، کاش آدم ها هم اینجوری بودن.
....
کات.






Tuesday, November 14, 2006

یکی هست در راه خدا واسه این آقا یه سرويس وب راه بندازه، براي ارائه آنلاین خدمات ش


آغاز ...


این وبلاگ رو می شه گفت آغاز، سومین بلاگ جدی من
آخرین بار تو بلاگفا می نوشتم، چون آقای شيرازي از قيافه من خوششون نیومد وبلاگ ما رو بست! به همین راحتی، البته من زیاد هم بد تیپ نیستم (اگه باور ندارید می تونید از آدم آهنی سوال کنید.) اما نمی دونم چرا این شيرازي از قیافه من خوشش نمیاد. در هر صورت وبلاگ ما بدون اطلاع قبلي مسدود شد. من روزی اگه یه سرویس وبلاگ بزنم، اگه قصد داشته باشم وبلاگی رو مسدود کنم قبلا حتما به صاحب اون یه اطلاعی می دم. شاید ایشون یه سری از نوشته هاشو جای دیگه نداشته باشه ... البته تو این کشور هر کسی واسه خودش حکومتی داره و قوانیني، مدیر سابق بلاگفا هم از این قانون مستثنی نیست، بگذریم وبلاگ یک ساله ما به همین راحتی مسدود شد....
ای کاش داوری در کار در کار در کار بود ... البته اگر داور قطعا اونقدر سرش شلوغه که دیگه به درد بستن وبلاگ ما نمی رسه ...خیلی سخت آدم در سرویسی که حداقل رینگ لاستیک اش ماله خودشه نتونه مطلب بنویسه ... داوری آن سوی در نشسته است بی ردای شوم قاضیان، ذات ش درایت و انصاف و هیات ش زمان ... (I hope)
وبلاگ یه جورایی یه نوع اعتیاد، اعتیاد به نوشتن از نوع دیجیتالی ...ما هم یه جورای به این داستان معتادیم ...
...
به زودی از این سرویس دهنده نیز به یه سرویس دهنده خوبی که در آینده نه چندان دور متولد می شه، اسباب کشی خواهم کرد(البته به اختیار خود نه جبر حاکم).
...
اما در مورد سرویس دهنده ای که قرار به زودی از زاده باشه .. باشه برای بعد
فعلا کات